نامه ای به پسر آینده ام – صدای سلام


توجه: این وبلاگ ادامه قسمت قبلی است (نامه ای به دختر آینده ام).


به پسر آینده ام،

پسر بچه خوشگل من امیدوارم بدونی چقدر واقعا خاص هستی چقدر دوست داشتنی و مورد انتظار شما

تو هنوز باردار نشدی! اما تو با من هستی

چون از همان شبی که خواب تو را دیدم، امیدوار بودم و احساس می کردم که تو به زندگی من می آیی.

تو در رویاهای من آنجا بودی: پسری زیبا با موهای مجعد.

این رویا بیش از یک سال پیش بود و من از آن زمان به آن فکر می کردم. برای این رویا وجود دارد نظرم را در مورد مادری تغییر داد برای همیشه

همانطور که بسیاری از مردم می دانند، من همیشه دوست داشتم مادر باشم. اما من تا الان آماده نبودم. اما این رویا همچنان من را شگفت زده کرد.

شبی که خواب تو را دیدم، با سینه راستم به تو شیر می‌دادم (چیزی که هرگز در خواب هم نمی‌دیدم). مسالمت آمیز بود، خیلی آرام.

من موهای مجعد زیبای شما، پوست نرم شما را دیدم و با ویژگی های احتمالی شما آشنا شدم. و من هم که بودم

احاطه شده توسط زنانی با چادرهای خوش آواز، شبیه هیچ خواب دیگری بود که قبلا دیده بودم. با دلیل موجه معتقدم.

از شیر دادن به شما در کودکی تا گرفتن دست شما در عید با پوشیدن کوفی و ​​ثوب سفید. از جمعی از خانم ها هدیه عیدی گرفتیم. او خیلی زیبا به نظر می رسید.

تو زیبا بودی رویا زیبا بود و به احتمال زیاد زندگی تغییر خواهد کرد.

این سفر مشترک ما را آشکار کرد – بدون هیچ جزئیات واقعی در مورد پدر شما.

من اسمش را نمی دانم، چهره اش را، ایمانش را، قومیتش را نمی دانم. من چیزی نمی دانم (فقط الله می داند).

اما آنچه من باور دارم این است که من مادر شما خواهم بود و هنوز مسلمان خواهم بود. و مسیر شما: هموار کردن، پیمایش، ادغام از آن شما خواهد بود.

و بنابراین، در روزها و ماه های بعد، من آن رویا را با مردان و زنان به طور یکسان در میان گذاشتم. هم با امیدهای مثبت مواجه شدم و هم با تعابیر متفاوت.

برخی از «خبر» (ایده) استقبال کردند. دیگران گفته اند که این رویا صرفاً بیانی از خودم، ایمان و هویت من و اشتیاق من به تعلق (امیال واقعی و بسیار واقعی) است.

اما من معتقدم که بیش از این است. خیلی بیشتر.

ببینید، قبل از اینکه در آن شب حاضر شوید، یک خانم بسیار خاص به من گفت که شما اولین نفر من خواهید بود.

یک پسر! از اینکه او معتقد بود من بالاخره یک خانواده برای خودم خواهم داشت، متعجب شدم اما در عین حال راحت شدم. چون باید صبور بودم و اول روی خودم تمرکز می کردم.

چرا تعجب کردم و در عین حال راحت شدم؟ خب، آن زمان در دوران سختی از زندگی من بود. زمانی که به امید نیاز داشتم.

او صحبت کرد. و اینجا تو در رویای آینده من ظاهر شدی. علامت من امید من، صبر من، برکت من.

رویاها… من خیلی از آنها را دیده ام.

ذهنم پر است، پر از رویا. برخی ضربه های سرکوب شده، از مغزم فریاد می زد که شنیده شود. برخی زباله های روزی که در مرکز پردازش بزرگی که مغز ما است پردازش می شود.

و برخی … هدیه بودند. نشانه هایی از آن سوی قبر، آسایش، سلام و پیش بینی.

حداقل من این را باور دارم. خداوند حکیم است (خدا می داند) سرانجام. زیرا معتقدم همه آنها با برکت، قدرت و علم او هستند.

رویاها تعداد زیادی از آنها. در واقع خواب مشخص دیگری که به یاد دارم زمانی بود که خواب خاله سی را با یک دختر دیدم.

به او گفتم و دفعه بعد که همدیگر را دیدیم، متوجه شدم که او نه تنها متاهل است، بلکه باردار است.

الحمدلله پس از سالها انتظار برای ملاقات پادشاهش – این اتفاق افتاد. درست همانطور که به او گفتم، با صبر و حوصله و هرگز از آنچه که هست یا اعتقاداتش تسلیم نمی شود.

او بعداً یک دختر زیبا به دنیا آورد – انشاء الله ما مشتاق دیدار شما هستیم.

می بینید، همه جا نشانه هایی وجود دارد، تابلوهای صلح زیبا. همانگونه که خداوند متعال به ما می گوید.

و از طریق این نشانه ها به اسلام رسیدم. که من معتقدم مادرم در آرامش است.

و اینکه ایمان داشتم انشالله مادر میشم. و اینکه فرزند اولم ممکن است پسر باشد.

اینجا غافلگیری می شود.

مهم است زیرا داشتن یک پسر کمتر از داشتن یک دختر مهم نیست. اما شرم دارم بگویم همیشه آن چیزی نبود که من ترجیح می دادم.

به عنوان یک زن، زن ایده آلیست قوی که امیدوارم با او امید، آرامش، قدرت و گشاده رویی پیدا کنید، همیشه امیدوار بودم که اولین فرزندم دختر باشد.

چرا چون من یک زن هستم و می توانم با یک دختر ارتباط برقرار کنم.

من در یک محیط نسبتاً تفکیک جنسیتی بزرگ شدم. بله، من دو برادر داشتم، اما همانطور که بعداً متوجه خواهید شد، به این سادگی ها نبود. من اصلا با پسرها یا مردها زیاد ارتباط نداشتم.

من دختر مامان بودم تا 12 سالگی به مدرسه دخترانه رفتم. بیشتر دوستان صمیمی من زن بودند.

بیشتر از آن، و بسیار مهمتر از آن، به عنوان یک فمینیست مادام العمر، می خواستم برای هر دختری که در دنیای هنوز مردانه دارم، الگو، حمایت و مشوقی باشم.

اما این همه ماجرا نیست…

همانطور که متوجه خواهید شد، دایه امیلیا اینجا نیست. وقتی خیلی جوانتر بودم (اوایل دهه 20) خداحافظی کردیم.

بله، من معتقدم همه ما دوباره او را خواهیم دید، اما اغلب سفر به اینجا تنها است. و با دختر کوچکم، می‌خواستم هر چیزی را که هرگز فرصت انجامش را نداشتم با او در میان بگذارم.

عروسی، خرید، مشاغل جدید. من خیلی از لحظات مشترک را از دست داده بودم. لحظات مهمی که باید تجربه می کردم و بدون او به اشتراک خواهم گذاشت. حداقل حضوری.

بنابراین امیدوار بودم اولین دخترم باشد. البته، داشتن یک نوزاد سالم شاد (صرف نظر از جنسیت) تمام چیزی است که والدین باید بخواهند. و من انجام دادم.

اما می‌خواستم او را بپوشم، چیزهای زیادی به اشتراک بگذارم، به او الهام بخشم، به او یاد بدهم، به او قدرت بدهم. من همه را می خواستم. پس به امید خدا اول به دختر و بعد پسر امیدوار هستم. انشاالله

اما ما برنامه ریزی می کنیم و خداوند برنامه ریزی می کند. خداوند بهترین برنامه ریز است.

بنابراین، در حالی که فقط خدا می داند که در آینده من چه خواهد بود – آینده ما – من معتقدم که این کاملاً ممکن است که شما اولین نفر من باشید. اولین برخورد من با مادر شدن

اولین من می توانید شما باشید: پسر کوچک زیبای من.

اما اینکه شما اولین، دوم، سوم من هستید – مهم نیست. آنچه مهم است این است که من نعمت هر فرزند و نعمت پسر بودنم (و هر دختری که ممکن است داشته باشم) را گرامی می دارم.

خیلی زود است و وقتی این نامه را می نویسم، من 36 ساله هستم و ساعت در حال افزایش است (فشاری که بسیاری از زنان احساس می کنند، اما شما هرگز نخواهید داشت!).

تو حامله نشده ای و من حتی نمی دانم پدرت کی خواهد بود! اما چیزی که من واقعاً به آن امیدوار هستم این است که شما بخشی از زندگی من باشید.

دیدن دوستان بزرگتر و عاقل ترم که چنین روابط زیبایی با پسرانشان برقرار می کنند به من انگیزه داده است.

این یک موهبت است – برای شخصی که هستید (نه جنسیت). بله، من یاد گرفته ام که می توانم با تو پسر زیبای من ارتباط برقرار کنم و می توانیم خیلی چیزها را با هم به اشتراک بگذاریم.

همانطور که متأسفانه خواهید آموخت، در جوامع مردسالار داشتن یک پسر (مخصوصاً اولین فرزند شما) یک موهبت جنسیتی است که با انتظارات مردسالارانه مطابقت دارد. از سوی دیگر، داشتن یک دختر اغلب به عنوان یک “بار” و “ناامیدی” تلقی می شود.

به‌عنوان یک فمینیست، می‌دانستم که می‌خواهم به هر دختری قدرت بدهم تا قوی، منحصربه‌فرد باشد و در هر مرحله از راه حمایت کنم. که آنها نعمتی برابر برای یک پسر خواهند بود.

اما اگر عمیق تر بکنم، ترجیح داشتم.

با این حال، به عنوان یک فمینیست به معنای واقعی – یک برابری خواه واقعی (نه یک اشتباه گرا) – این درس در مورد چیست: شما همچنین نباید بر اساس جنسیت خود تعریف شوید.

من نمی‌خواهم تو را طوری تربیت کنم که «سکسیست نباش». من نمی خواهم شما مخالف جنسیت گرایی و الگوی عملی فمینیسم باشید.

نه، تو لیاقت این را نداری من نمی خواهم شما را با تعصب، تعصب و انتظارات جنسیتی تعریف کنید. تو هستی – نه فقط “دختر نیست”.

وزن مبارزه ما چیزی نیست که شما به ارث ببرید. در عوض، من امیدوارم که شما به عنوان فردی که انتخاب می کند، بپیوندید عدالت برای همه – از اراده آزاد، اشتیاق و اعتقاد واقعی.

هرکسی سزاوار این است که با کرامت و احترام رفتار شود و بتواند راه خود را طی کند. و به همین دلیل است که از شما می خواهم این کار را انجام دهید زندگی کن تا تو باشی.

این خیلی مهمه پسرم زیرا با گذشت زمان در سفری که زندگی است، متوجه شدم که تبعیض جنسی تا چه حد بر مردان نیز تأثیر می گذارد.

گسترده و واضح است نه تنها در چگونه با زنان رفتار می کننداما در چگونه با خود رفتار می کنند و مردان دیگر و پسران. انتظارات چگونه آنها را رشد می دهند.

و از همه مهمتر: چگونه زنان پسران خود را و همچنین دختران خود را تربیت می کنند.

زن ستیزی زن ستیزی را تداوم می بخشد. و خودشیفتگی، عواطف سرکوب شده، تروما و افسردگی را به دنبال دارد.

نه، همه جا باید تمام شود. شما یک فرد زیبای منحصر به فرد هستید و این مسیر منحصر به فرد شماست.

سفر شما از نوزاد پسر به مرد مال شماست که باید برای خودتان بسازید. تو استاد این سفر هستی و پسر عزیزم آزاد هستی که هر چه می خواهی باشی.

لطفا زندگی و تمام ظرایف آن را در آغوش بگیرید. فراز و نشیب هایی دارد. رنگ هایش و خاکستری.

از گریه کردن، صحبت کردن، عشق ورزیدن، به اشتراک گذاشتن احساسات خود نترسید. قوی و قدرتمند است. این چیزی است که شما را به شما تبدیل می کند!

لطفا از متنفر بودن از جنسیت خود خجالت نکشید. یک «مرد» واقعی خودش را دوست دارد و زنان را دوست دارد، به خصوص وقتی که آزاد، توانمند و قوی باشند.

قدرت، پسر عزیزم، با اندازه ماهیچه‌های ما، عدد BMI یا توانایی ما برای “پوشیدن چهره شجاع” تعیین نمی‌شود.

نه، قدرت – قدرت شخصیت، قدرت شخصیت، انعطاف پذیری واقعی و بلوغ عاطفی – شخصیت واقعی بر اساس صداقت، صراحت، شفافیت، احترام و عشق ساخته شده است.

بر اساس احترام به خود و دیگران، اعتراف به اشتباه، تمایل به یادگیری و رشد از دیگران، و ایستادگی در برابر بی عدالتی – صرف نظر از اینکه بازماندگان و عاملان آن چه کسانی هستند، ساخته شده است.

پسر عزیزم، من به تو افتخار می کنم. من هم شما را دوست دارم.

کشف کنید که چه کسی هستید (نگران نباشید، این یک سفر مادام العمر از کشف و تأمل است!).

آنچه هستید را در آغوش بگیرید – همیشه صادقانه و آشکارا.

با دیگران همانطور که می خواهید با شما رفتار شود (بدون توجه به جنسیت آنها) رفتار کنید و هر جا و هر زمان که دیدید در مقابل قلدری، تعصب و بی عدالتی ایستادگی کنید.

این قدرت است پسرم. این چیزی است که ما را انسان می کند.

من به عنوان مادر شما اجازه نمی‌دهم با هنجارهای مردسالارانه‌ای که زنان را برای نسل‌ها – از جمله من- رنج می‌برد، تعریف شوید.

بله، امیدوارم شما یک فمینیست واقعی باشید. و اینکه خودت را دوست خواهی داشت، زنان، مردان و هر انسانی را دوست خواهی داشت.

قول من به شما این است: وجود خواهد داشت جایی برای مردانگی سمی وجود ندارد در خانه ما – به خاطر تک تک افراد و آینده ای که می خواهم با پدرت، خودم و هر خواهر و برادری که ممکن است داشته باشی (پسر، دختر یا غیر باینری) بسازم.

بله، شما یک “مرد واقعی” خواهید بود – با خود بودن! یک تجسم راه رفتن از هنجارهای جنسی سفت و سخت سمی نیست.

به عنوان مادر شما، به شما قول می دهم که با تمام عشق و انرژی خود تلاش خواهم کرد تا به شما کمک کنم (اگر به عنوان یک مرد شناخته می شوید – یا هر کسی و به هر نحوی که زندگی خود را انتخاب کنید) تا فردی قوی و با اعتماد به نفس باشید.

مهربان بودن، وفادار بودن، مهربان بودن، ارتباط برقرار کردن، و نترس بودن از زنان – یا مردانی که مردانگی سمی را آموزش می دهند، پاسخی است به این که «مرد واقعی» بودن چگونه است.

من به تو آموزش خواهم داد، راهنماییت می کنم و تو را در مسیر خودت نظاره خواهم کرد.

و تو را زیر بار توقعات نمی گذارم.

در زمان های خوب و بد از حمایت من برخوردار خواهید بود. در روزهای اعتماد به نفس، روزهای “من نیاز به یک انتخاب دارم” و روزهای پتو.

من آنجا خواهم بود. بدون قضاوت و با گوش شنونده همدلانه و توصیه های مادام العمر در صورت نیاز.

زیرا من مادرت، دوستت، معلمت، متحد تو خواهم بود. این قول من به شماست.

من از شما حمایت خواهم کرد. زمانی که فکر کنم حق با شماست، شما را تشویق می‌کنم، و همچنین زمانی که معتقدم شما لایق بهتری برای خود و دیگران هستید، بی‌شرمانه شما را صدا خواهم زد.

من به تو گوش می کنم، وقتی به من نیاز داری نصیحتت می کنم و وقتی به من نیاز داری کنار می روم تا بتوانی راه خودت را بتراشی، داستان خودت را بنویسی و راه فردی خودت را طی کنی.

در پیش زمینه، در کنار شما یا در حاشیه، هر زمان و هر کجا که به من نیاز داشته باشید، آنجا خواهم بود.

امیدوارم رشد کنید تا زنان و دختران را نه از منشور “مادر، دختر، خواهر” بلکه به عنوان انسان هایی برابر با خود ببینید.

و امیدوارم به کسی که هستی احساس غرور کنی، در ابراز احساسات آزادانه، در انتخاب راه خود آزاد، و آزاده که خود واقعی خودت باشی، پسر عزیزم.

بخند، گریه کن، صحبت کن، بغل کن، به اشتراک بگذار – همه چیز عادی، سالم، انسانی است.

تو زیبا هستی آن زیبایی را در آغوش بگیر تواضع، انسانیت و عشق به همه.

دوستت دارم پسرم، هر که هستی، هر کجا و هر زمان که ملاقات می کنیم.

همیشه مال شما

مادر عزیزت

ههههه

دیدگاهتان را بنویسید