در طول جنگ سرد، ایالات متحده و ژاپن بر تهدیدات اتحاد جماهیر شوروی تمرکز داشتند، اما با افزایش تنشها در اطراف تایوان، توکیو به سمت جنوب خود چرخید و اصولی را اتخاذ کرد که نخستوزیر سابق شینزو آبه قبل از مرگش بر آن تاکید داشت.
رویدادهای این هفته جدیدترین رویدادهای این روند هستند و سفر نخست وزیر فومیو کیشیدا به واشنگتن نشان دهنده تغییر قابل توجهی در اتحاد ایالات متحده و ژاپن است. برای اولین بار در دهه های اخیر، توکیو و واشنگتن به طور جدی برای احتمال یک درگیری بزرگ در کوتاه مدت آماده می شوند. همانطور که استراتژی امنیت ملی جدید ژاپن هشدار میدهد: «این احتمال را نمیتوان منع کرد که ممکن است یک وضعیت جدی در آینده در منطقه هند و اقیانوس آرام، بهویژه در شرق آسیا ایجاد شود». دیروز، رهبران ائتلاف مجموعه ای از تغییرات وضعیت دفاعی، روابط فرماندهی به روز شده و ترتیبات آموزشی جدید را اعلام کردند. به طور خلاصه، ائتلاف ایالات متحده و ژاپن در حال تغییر موقعیت جنگی است.
شاید بدیهی به نظر برسد که ژاپن و ایالات متحده باید برای جنگ در منطقه هند و اقیانوس آرام آماده شوند. به هر حال، متحدان با چالش های فزاینده ای از سوی سه دشمن دارای سلاح هسته ای روبرو هستند: چین، روسیه و کره شمالی. در طول دهه گذشته، ایالات متحده و ژاپن با تقویت آهسته اما عمدی توانمندی های نظامی برای جلوگیری از درگیری پاسخ داده اند. اما تهاجم رئیس جمهور ولادیمیر پوتین به اوکراین و فشار فزاینده شی جین پینگ، دبیر کل شی جین پینگ بر تایوان، به رهبران توکیو و واشنگتن یادآوری کرده است که حتی تلاشهای بازدارنده با دقت طراحی شده ممکن است با شکست مواجه شود و عواقب آن میتواند وخیم باشد. مجموعه ای قوی تر از پاسخ ها در مواجهه با عدم قطعیت جدید ضروری شده است.
متحد اصلی آمریکا در آسیا
ژاپن در موقعیت منحصر به فردی برای جلوگیری از درگیری های منطقه ای قرار دارد. توکیو سومین اقتصاد بزرگ جهان را اداره می کند، در سال های اخیر به تدریج هزینه های دفاعی را افزایش داده است و گام های بزرگی برای مدرن سازی اتحاد خود با ایالات متحده تحت رهبری آبه برداشته است. ژاپن همچنین بیش از هر کشور دیگری در جهان میزبان نیروهای آمریکایی است. و رهبران ژاپنی کمک های خود را در طیف گسترده ای از مسائل، از مجازات تجاوز روسیه در اوکراین و کمک به کیف تا همکاری در زنجیره های تامین نیمه هادی و حمایت از چارچوب اقتصادی هند و اقیانوس آرام دولت بایدن افزایش داده اند.
کارشناسان به درستی متذکر شده اند که این یک رد انقلابی صلح طلبی نیست، بلکه مجموعه ای کوچکتر از تغییرات تکاملی در سیاست امنیتی ژاپن است. در واقع، عناصر اصلی برنامه تحول آبه در زمان ترور او در سال گذشته ناتمام ماند. اما بسیاری از محدودیتهایی که توسط قانون اساسی و تاریخ صلحطلب ژاپن معرفی شدهاند اکنون در حال کاهش یا تعدیل هستند. افزایش هزینههای دفاعی ژاپن و اتخاذ قابلیتهای ضد حمله تنها دو نمونه از تغییری است که تحت رهبری کیشیدا رخ میدهد.
در واقع، آمادگی ژاپن برای درگیری تاکنون از دیگر متحدان ارشد آمریکا عقب افتاده است. کره جنوبی و ایالات متحده دارای فرماندهی و تجربه ترکیبی در واکنش به تحریکات مکرر کره شمالی هستند. استرالیا در تمام درگیری های بزرگ در قرن گذشته در کنار آمریکا جنگیده است. و متحدان ناتو در آستانه خود با جنگ روبرو هستند. با هم در افغانستان جنگیدند. و پس از پایان جنگ سرد در درگیری های بالکان فعال بودند. اتحاد ایالات متحده و ژاپن، در مقایسه، اگر بخواهد برای یک حادثه بزرگ آماده شود، تا حدودی عقب نشینی می کند.
بنابراین، این هفته آغاز یک تغییر بزرگ – و بسیار سریع – در رویکرد ژاپن است. برخی از جزئیات قبلاً توسط کمیته مشورتی امنیتی، نشست دوجانبه وزرای دفاع و امور خارجه و وزیران خارجه که در محاوره به عنوان نشست 2+2 شناخته می شود، اعلام شده است. این اعلامیهها نشان میدهد که سه تغییر عمده به طور همزمان در حال انجام است: 1) افزایش هزینههای دفاعی در توکیو، 2) طراحی مجدد روابط فرماندهی، و 3) تغییرات قابل توجه وضعیت و توانایی. هر کدام به خودی خود مهم هستند، اما در مجموع به یک تغییر عمده در رویکرد اتحاد ایالات متحده و ژاپن برای بازدارندگی و جنگ تبدیل می شوند.
یک دستور کار جاه طلبانه
نخست، ژاپن در حال افزایش هزینههای دفاعی خود و ایجاد انبارهای نظامی مورد نیاز جنگهای مدرن است. برای دههها، هزینههای دفاعی ژاپن در سطح یا کمتر از یک درصد از تولید ناخالص داخلی آن باقی مانده است. اکنون کیشیدا به دنبال افزایش دو برابری هزینه های دفاعی به 2 درصد در طی پنج سال است. اگر به طور کامل اجرا شود، ژاپن از نهمین کشوری که بیشترین هزینه های دفاعی را خرج می کند، به سومین پس از ایالات متحده و چین خواهد رسید.
البته چالشهای واقعی برای افزایش هزینههای دفاعی وجود دارد. مردم ژاپن باید متقاعد شوند که مالیات بیشتری بپردازند، و جزئیات هنوز در رژیم غذایی مورد بحث است. علاوه بر این، قابلیت های جدید را نمی توان یک شبه به دست آورد. همانطور که ایالات متحده در حال یادگیری در اوکراین است، با توجه به ظرفیت محدود صنعتی برای بسیاری از سیستم های تسلیحاتی کلیدی، می توان ذخایر را به آرامی دوباره پر کرد. تحویل موشک های جدید مانند تاماهاوک یا نسخه ارتقا یافته موشک سطح به کشتی بومی نوع 12 ژاپن، سال ها طول خواهد کشید. بنابراین، این امر مستلزم همکاری نزدیک نه تنها بین دولتها، بلکه صنایع دفاعی متحد نیز خواهد بود.
دوم، ایالات متحده و ژاپن هر دو در حال به روز رسانی ترتیبات فرماندهی و کنترل خود هستند. توکیو اعلام کرده است که یک ستاد مشترک دائمی در ژاپن برای فرماندهی نیروهای دفاع شخصی ژاپن در هنگام بحران ایجاد خواهد کرد. اگر این امر به طور کامل اجرا شود، ژاپن نسخهای از فرماندهی رزمی خود را میدهد و هماهنگی خود را با نیروهای آمریکایی در یک حادثه بزرگ سادهتر میکند. در همین حال، کنگره ایالات متحده مستلزم ایجاد یک ستاد نیروی مشترک جدید در هند و اقیانوس آرام است تا این کار را برای نیروهای نظامی آمریکایی انجام دهد.
البته این تغییرات زمان بر است. اما به محض ایجاد آنها، اتحاد ایالات متحده و ژاپن آغاز یک معماری مورد نیاز برای فرماندهی و کنترل زمان جنگ را فراهم خواهند کرد. برخلاف ناتو یا ائتلاف نظامی آمریکا و کره جنوبی، واشنگتن و توکیو هرگز ساختار فرماندهی واقعاً ترکیبی نداشته اند. این امر در عملیات توموداچی در سال 2011 مشهود بود، زمانی که متحدان در ابتدا برای پاسخ به زلزله و سونامی توهوکو تلاش کردند. ایجاد ستاد مشترک باید اولین گام باشد و در نهایت به سوی فرماندهی مشترک و ترکیبی که قادر به فرماندهی و کنترل متحدین در زمان جنگ، حتی در پر استرس ترین سناریوها باشد، باشد.
سوم، متحدان در حال تعدیل وضعیت نظامی خود با انتقال قابلیت های بیشتر به جزایر جنوب غربی ژاپن، یک منطقه جغرافیایی حیاتی هستند که از سرزمین اصلی ژاپن در جنوب تا تنها 100 مایلی سواحل تایوان امتداد دارد. در طول جنگ سرد، ژاپن بیشتر بر اتحاد جماهیر شوروی در شمال متمرکز بود، قبل از اینکه در طول دوره پس از جنگ سرد عمدتاً به کره شمالی در شرق روی آورد. در نتیجه، چین در جنوب تا دهه گذشته اولویت اصلی نبود. امروز، چشم انداز یک درگیری جدی بر سر تایوان در حال افزایش است و متحدان را مجبور می کند تا رویکرد خود را به طور اساسی تغییر دهند. با در نظر گرفتن این موضوع، متحدان یک گام بزرگ را اعلام می کنند: ایجاد یک هنگ ساحلی دریایی ایالات متحده در اوکیناوا، که تا سال 2025 عملیاتی خواهد شد.
این واحد قادر به انجام عملیات انکار دریا خواهد بود زیرا شامل یک گردان پیاده نظام و یک باتری موشک ضد کشتی مجهز به پرتابگر برد متوسط NMESIS سپاه تفنگداران دریایی است. چنین واحدی احتمالاً از اوکیناوا عمل خواهد کرد اما در اطراف ایشیگاکی، یوناگونی و میاکو نیز حضور خواهد داشت و قابلیتهای جدیدی را در نزدیکی تنگه تایوان ارائه میکند. ارتش ایالات متحده همچنین با جابجایی سفینه های آبی برای فعال کردن انواع عملیات در داخل و اطراف ژاپن نقشی ایفا خواهد کرد. همچنین امکان افزایش آموزش و تمرین نیروهای متفقین در جزایر جنوب غربی ژاپن وجود دارد. همه این گامها سیگنال روشنی را به چین ارسال میکند مبنی بر اینکه واشنگتن و توکیو به طور معمول اتحاد خود را برای یک حادثه، از جمله یکی در آبهای اطراف تایوان، ارتقا میدهند.
نتیجه
به نظر می رسد این گام ها آغاز و نه پایان مجموعه ای از ابتکارات با هدف تقویت بازدارندگی از طریق تقویت وضعیت و قابلیت های ایالات متحده و ژاپن باشد. اعلامیههای مورد انتظار در مورد تلاشها با فیلیپین، استرالیا و دیگران، نویدبخش چیزی است که الی راتنر، دستیار وزیر دفاع آمریکا آن را «بزرگترین سال برای استقرار در یک نسل» خواند. کارهای بسیار بیشتری برای انجام این اصلاحات وجود دارد، اما این پیشرفت قابل توجهی است و شایسته تقدیر است.
این چارچوب گستردهتر منطقهای این نکته را تقویت میکند که تغییرات در اتحاد ایالات متحده و ژاپن در خلأ اتفاق نمیافتد. کره جنوبی، استرالیا، فیلیپین و سایرین در واکنش به رفتار قاطعانه تر چین، روابط خود را با ایالات متحده تقویت می کنند. این تلاش ها باید از نزدیک هماهنگ شوند تا یکدیگر را تقویت کنند. با این حال، فرصتهای واقعی برای گنجاندن اشخاص ثالث در این رویکرد جدید وجود دارد، همانطور که ژاپن و ایالات متحده در حال انجام آموزش در شمال استرالیا هستند.
اگر ژاپن بتواند هزینه های دفاعی خود را افزایش دهد، ترتیبات فرماندهی و کنترل خود را مدرن کند و وضعیت دفاعی خود را ارتقا دهد، این امر توکیو را در مسیر جدیدی قرار خواهد داد. واشنگتن باید از دیدگاه جسورانه کیشیدا و مشارکت قوی در امنیت منطقه استقبال کند. انتقال ژاپن از صلح طلبی به حامی منطقه ای هنوز کامل نشده است، اما اکنون نمی توان انکار کرد که به خوبی در حال انجام است.
زک کوپر از اعضای ارشد موسسه امریکن انترپرایز و شریک در آرمیتاژ اینترنشنال است. او میزبانی می کند پادکست Net Assessment برای War on the Rocks و قبلاً در نقش های مختلفی در پنتاگون و کاخ سفید خدمت کرده است.
اریک سایرز یک عضو غیرمقیم در موسسه امریکن انترپرایز و مدیر عامل Beacon Global Strategies است. او پیش از این دستیار ویژه فرمانده فرماندهی هند و اقیانوسیه (INDOPACOM) بود.
تصویر: عکس نیروی دریایی ایالات متحده توسط متخصص ارتباطات جمعی کلاس 3 خاویر ریس